در دل صخرههای بلند و نفوذناپذیر و ارتفاعات دست نیافتنی، شکارچی قهاری حکمرانی میکند که آوازهاش در ابهت و قدرت، از وقتی تاریخ یادش میآید، زبانزد داستانها و محافل بوده است. به گزارش همشهری، مهارت بیبدیلش در شکار و سیطرهاش بر پهنه کوههای بلند و دشتهای وسیع است که «سلطان پرندگان» را لقبی برازنده برای […]
در دل صخرههای بلند و نفوذناپذیر و ارتفاعات دست نیافتنی، شکارچی قهاری حکمرانی میکند که آوازهاش در ابهت و قدرت، از وقتی تاریخ یادش میآید، زبانزد داستانها و محافل بوده است.
به گزارش همشهری، مهارت بیبدیلش در شکار و سیطرهاش بر پهنه کوههای بلند و دشتهای وسیع است که «سلطان پرندگان» را لقبی برازنده برای حکمران کوهستانها، یعنی عقاب طلایی کرده است؛ شکارچی تیزبینی که در چشم بههم زدنی، طعمهاش را با سرعت و دقتی بیمثال میرباید و با چنگالهای تیز و قدرتمندش، در همان دم اول کار او را یکسره میکند.
عقاب طلایی با نام علمی Aquilachrysaetos، در کنار عقاب دریایی دمسفید، عقاب دریایی و عقاب شاهی (شاهباز)، در دسته عقابهای بزرگجثه قرار میگیرد؛ همانهایی که بزرگترین عقابهای ایران هستند.
در میان این دسته، عقاب طلایی یک فرق اساسی با سه عقاب دیگر دارد؛ آنها بیشتر در تالابها و دریاها زندگی میکنند، اما عقاب طلایی، در کوهستانها، تپهماهورها و دشتهای پهناور روزگار میگذراند و حکمران بیچون و چرای صخرههای بلند ایران است.
اگر داستان ربودن یک کودک سه ساله اصفهانی توسط پرندهای غولپیکر را شنیدهاید و ماجرای از زمین بلند کردن گوسفند یا بزی توسط پرندهای به گوشتان خورده، منظور گوینده آنها از آن پرنده همین عقاب طلاییاست.
شاید آنهایی که از نزدیک قد و قامت عقاب طلایی را دیدهاند، حق داشته باشند که اینگونه بیندیشند؛ چشمهای پرنفوذ، چنگالهای بلند و تیز، منقار داسمانند و بالهایی که وقتی باز میشوند از طول بدن انسان هم بلندترند، باعث میشود تا باور همه اینها را ممکن کند.
از بین ۱۲ گونه عقاب بزرگ یا کوچک جثهای که در ایران زندگی میکنند، عقاب طلایی بعد از عقاب دریایی دمسفید، بزرگترین است.
همین است که اینگونه بیرقیب در پهنه آسمان کوه و دشت یکهتازی میکند و اینهمه افسانه و داستان در فکر اهالی این سرزمین میپروراند؛ پرندهای که آسمان همهجای ایران را درمینوردد و فقط کویرهای مرکزی و جنوبشرقی ایران پرواز این پرنده باشکوه را نمیبیند، آنهم به این خاطر که ارتفاعات مناسبی برای لانهسازی آنها وجود ندارد. عقاب طلایی، حد و مرز نمیشناسد و در تمام ایران بهجز این مناطق زندگی میکند.
درست است که زیستگاه اصلی این پرنده در ایران، پارک ملی گلستان و منطقه حفاظتشده ارسباران است، اما ارتفاعات کوهستانی رشته کوههای البرز، از شمالشرق تا شمالغرب و ارتفاعات زاگرس از شمالغرب تا جنوبغرب و حتی ارتفاعات استانهای جنوبی هم در تمام فصول سال، شرایط ایدهآلی را برای زندگی و مکانی مناسب برای لانهسازی و جوجهآوری عقاب طلایی فراهم کردهاند.
در کل عقابها در همهجای دنیا، پرندههایی سختگیر نیستند و کافی است مکان مناسبی برای لانهسازی و طعمهای برای شکارشان باشد تا آنها هم باشند. برای همین هم در سراسر آمریکای شمالی، اروپا، آسیا و شمال آفریقا زیستگاههای عقابهای طلایی دیده میشوند.
شکارچی سریع
۵۰ کیلومتر در ساعت، سرعت عادی عقاب طلایی است؛ یعنی وقتی هنوز تصمیم به حمله نگرفته. کافی است شکارش را با آن چشمان تیزبینش پیدا کند تا در چشم برهمزدنی، سرعتش را تا ۳۲۰ کیلومتر در ساعت بالا ببرد؛ سرعتی باور نکردنی که عقاب طلایی در حال شیرجه به سمت شکار به آن میرسد و مدیون ماهیچههای سینه و بال بسیار قوی خود است.
بافت عضلانی قرمز سینه و بالهایی که دارای ذخیره چربی و خون زیاد هستند، فعالیت مداوم و سریع آنها را ممکن میکند. پرندهای که با این سرعت زیاد پرواز میکند، باید هم قلمرویی به وسعت زیاد گاهی تا ۱۵۵ کیلومتر مربع و حتی بیشتر هم داشته باشد.
شاید عقابهای طلایی را تا به حال از نزدیک در باغوحش دیده باشید و بتوانید طول ۷۶ تا ۹۶ سانتیمتری بدنش را تصور کنید، اما در حال پرواز، گویی پرنده دیگری است؛ پرندهای که فاصله بین دوسر بالشان، وقتی آنها را برای پرواز باز میکند، به یک متر و ۸۰ تا دو متر و ۳۰ سانتیمتر میرسد.
عقاب طلایی (Golden Eagle) که نامش را بهخاطر رنگ قهوهای روشن همراه با جلای طلایی پرهای سر و پشت گردنش گرفته، در تمام بدن پر و بال یکدست قهوهای تیره یا سیاه روشن دارد. این عقاب با دیگر عقابهای بزرگ تفاوتهایی دارد؛ عقاب شاهی پرهای سفیدی روی شانه دارد و رنگ پشت بالهایش یکدست تیره است.
عقاب طلایی هنگام پرواز بالهایش را به شکل V و کاملا روبه جلو در میآورد که از این طریق هم از شاهیها متمایز میشود. عقاب طلایی از نابالغ یک عقاب دریایی دمسفید هم وقتی که نشسته است، از روی منقار کوچکتر و پاهای پردارش مشخص میشود و در حال پرواز، از روی دم دراز و چهارگوشتر و نوع پروازش.
جوجههای عقابطلایی خیلی زود بهاندازه والدین خود بزرگ میشوند و از روی پرهای سر و پس گردنشان که به رنگ زرد مسی با قاعده سفید بیرنگ است و نوار سفید رنگی در طول شاهپرهای بال و دم سیاه و سفیدشان، مشخص میشوند. این جوجهها با افزایش سن از مقدار سفیدی پرهای بدنشان کاسته میشود و در چهار تا پنج سالگی همرنگ والدین خود میشوند.
عقاب طلایی پرنده قدرتمندی است؛ نرهای ۳ تا ۵ کیلوگرمی و مادههای ۴ تا ۶/۵ کیلوگرمی آنها قادرند طعمههای هموزن خود را از روی زمین بلند کرده و تا لانههایشان در ارتفاعات بلند حمل کنند، اما طعمههای سنگینتر از خود را نمیتوانند بلند کنند و آنچه در مورد شکار گوزن و گوسفند و کودک گفته میشود، افسانههاییاست که وجودشان را از هیبت و بزرگی جثه عقاب طلایی وام گرفتهاند.
درست است که در کشورهای آسیای مرکزی ـ قزاقستان، تاجیکستان، … ـ و چین، عقابطلایی را برای شکار گوزن، گرگ، روباه و بزکوهی تربیت میکنند، اما آنها فقط از چنگالهای قدرتمند این پرنده استفاده میکنند؛ چنگالهایی که به راحتی در پوست و گوشت طعمه فرو میرود و آن را زخمی یا در مواقعی میکشد.
چنگالهای عقاب طلایی بین ۱۳ تا ۱۸ سانتیمتر طول دارند و باقدرتی که از پاهای پوشیده از پر میگیرند به راحتی بدن طعمه را میدرند. منقار محکم و قلاب مانند آنها هم به راحتی گوشت را پاره و از استخوان طعمه جدا میکند.
از دیگر خصوصیات ویژه عقابها، پرواز بدون بالزدن است. اگر تا به حال از روی زمین عقابها را در حال پرواز دیده باشید ـ همان نقطههای سیاهی که به خاطر ارتفاع زیاد بهسختی سر و بالشان قابل تشخیص است ـ بیحرکت بودن بالهایشان را هم در آن حال دیدهاید.
این خصوصیت همه عقابهاست که میتوانند مسافت زیادی را در یک محیط دایرهای بدون بال زدن بپیمانید. این ویژگی در عقابهای درشتجثه بهخصوص عقاب دریایی دمسفید، بارزتر از همه است.
آنها گاهی مجبورند ساعتها بدون داشتن جایی برای نشستن پرواز کنند، پس لازم است انرژیشان را ذخیره کنند؛ همان خصوصیتی که هواپیماهای پرسرعت و جنگی را با الهام از آن طراحی میکنند. عقابها این ویژگی را مدیون حالت بالها و بدنشان و جریانهای هوای گرمی هستند که پس از گرم شدن در سطح زمین به سمت جو حرکت میکنند.
بقای نسل در بلندیهای دستنیافتنی
حملههای نمایشی دو عقاب به یکدیگر، پروازهای موجی یک یا دوتایی، شیرجههای که به یک مانور میماند و در نهایت شاهکار بیبدیل و حیرتانگیز خلقت این پرنده؛ دوعقاب با قفل کردن چنگالهای یکدیگر به هم درحال پرواز، به سمت پایین میچرخند.
این حرکات اعجابانگیز را همیشه نمیتوانید در عقاب طلایی ببینید، فقط اواخر زمستان تا اوایل بهار، یعنی همان آغاز زمان جفتگیری است که پرندههای نر و ماده چنین به وجد میآیند. جفتگیری که تمام میشود، وقت لانهسازی است.
روی لبه پرتگاهها و شکاف صخرهها و گاهی روی شاخ و برگ درختان بلند؛ اینها جاهایی است که نر و ماده با کمک هم و با استفاده از شاخههای ضخیم و تکههای چوب، لانهای میسازند و اغلب داخل آن را با گیاهان نرم، علف، برگ و پوست درختان، خزه و گلسنگ آستر میکنند تا بستر آسایش جوجههایشان نرم و راحت باشد.
گاهی هم لانههای متروک بزرگترین کلاغ ایران یعنی غراب و دیگر پرندگان را تعمیر و بازسازی میکنند و میشود خانه دیگرشان. جالبتر آنکه هر جفت عقاب در قلمرو پهناورشان، چندین لانه میسازند و هر از گاهی در هر کدام از آنها مستقر میشوند، اما از اواخر بهمن تا اواسط اردیبهشتماه که وقت گذاشتن تخم میشود، امنترین و راحتترین آنها را انتخاب میکنند.
معمولا دو تخم که البته این تعداد میتواند بین یک تا چهار تغییر کند، ضامن بقای نسل زوج عقاب در هر سال است؛ تخمهایی به رنگ سفید کدر با لکههای قهوهای مایل به قرمز که بعد از ۴۳ تا ۴۵ روز که زیر پدر و مادر و بیشتر مادرشان ماندند، دیگر خانه جوجهها نخواهند بود.
جوجه عقابها عریان و چشم بستهاند و به خاطر مدت زیادی که طول میکشد تا از تخم بیرون بیایند، به آنها جوجههای دیررس (Altritial) میگویند.
از آنجا که این جوجهها پس از تولد هم تا مدتی توسط والدینشان تغذیه و مراقبت میشوند، جوجههای لانهپا هم لقب میگیرند. چند هفته اول، این پرنده نر است که غذای جوجهها را میآورد و دهانشان میگذارد و ماده بیشتر در لانه کنار آنهاست و در مقابل سرما و خطر دشمنان، مراقبتشان میکند.
پس از طی حدود ۷۲ تا ۸۴ روز، جوجهها توانایی پرواز پیدا میکنند و ۳۲ تا ۸۰ روزی هم بعد از پرواز به همراه والدین به شکار میروند تا هم شکار یاد بگیرند و هم از خطر در امان باشند.
آنها اواخر تابستان و پاییز را به یادگیری راه و رسم شکار و بقا میگذرانند و از آن به بعد، زندگی مستقلی را تجربه میکنند. تقریبا در ۱۵-۱۰ سالگی هم بالغ میشوند و ۴۴ تا ۵۰ سال هم عمر میکنند. آنچه باز هم شگفتی میآفریند، این است که عقابهای طلایی در تمام طول عمر خود با همان جفتی که اول اختیار کردهاند، زندگی میکنند.
سلطان صخرهها در خطر است
«کلیاک (kliak). کلیاک کلیاک. کلیاک.» اهالی کوهستان این صدا را خوب میشناسند؛ صدایی که گاهی سکوت سرشار کوهستان را میشکند و تمام فضای بین کوهها را با پژواکش پر میکند. این یعنی یک عقاب طلایی برای پیداکردن غذای امروزش، از لانه بیرون آمده و شکاف درهها را به دنبال طعمه میگردد.
هر موجود زندهای که گوشت داشته باشد و وزنش از وزن عقاب کمتر، میتواند خوراک عقاب شود. درست است که غذای اصلی عقاب طلایی، پستانداران کوچکی مثل خرگوش، سنجاب، راسو و انواع موش است، اما از لاکپشت و مار و سوسمار هم بدش نمیآید و گاهی هم برهها و روباههای کوچک را شکار خود میکند.
بین این موجودات زنده، شکار لاکپشت برای عقابها حکایتی دارد. با اینکه عقابها قادر نیستند با چنگالهایشان لاک لاکپشت را بشکنند و از گوشتش بخورند، از شکار آنها نمیگذرند؛ لاکپشت را به چنگ میگیرند و بالا میبرند و از ارتفاع زیاد روی سنگ میاندازند.
به این ترتیب لاک میشکند و عقابها به راحتی گوشت حیوان را میخورند. هرچند پرندگان کوچک مثل کبک و کبوتر و کلاغ هم غذای لذیذی برای عقاب طلایی هستند.
عقابهای بزرگ، گوشتخوارانی قهارند و دشمنی در طبیعت ندارند؛ زندگی در ارتفاعات بلند، پرواز در آسمان دستنیافتنی، سرعت بسیار زیاد و قدرت تهاجمی بالا، جایی برای دشمنان طبیعی باقی نمیگذارد.
فقط ممکن است گاهی جوجههایشان توسط سایر پرندگان شکاری خورده شوند. متاسفانه این پرنده زیبا تنها یک دشمن واقعی دارد؛ انسان.
بارها و بارها اتفاق افتاده که به خاطر خوردن پستانداران کوچکی که قبلا با سموم شیمیایی مثل د. د. ت مسموم شدهاند، مردهاند. نابالغها هم که بیتجربهترند، هنگام شکار و حمله، سیمهای برق قاتلشان میشود؛ در هنگام حمله برای شکار به سیمهای انتقال برق یا لبه صخرهها برخورد میکنند و، چون استخوانهایشان حالت اسفنجی دارد و تو خالی است در اثر ضربه میشکند و دیگر جوش نمیخورد.
در این حالت پرنده یا میمیرد یا برای همیشه قدرت پروازش را از دست میدهد. جادهکشیهای کوهستانی هم بلای جان دیگری برای عقاب طلایی است. این جادهها، مکانهای بکر لانهسازی عقاب طلایی را به هم زده، دسترسی انسان به مکانهای جوجهآوری آن را آسان کرده و آوارهشان کرده است.
هرچند عقاب طلایی تا حدودی از پس این یکی برآمده و استراتژی جالبی بهکار میبرد؛ آشیانههای متعددی در قلمرو بزرگ خود میسازد و گاهی به صورت دورهای از آنها استفاده میکند.
همه این مشکلات باعث شده تا تعداد عقابهای بزرگ ایران که عقاب طلایی که یکی از آنهاست رو به کاهش رود. سرشماری عقابهای طلایی کار مشکلیاست، مطالعات کاملی هم در ایران برای آن انجام نشده؛ برای همین هم تعداد دقیق آنها مشخص نیست، اما آنقدر نقش پررنگ و مهمی در زنجیره غذایی کوهستانها بازی میکنند که در فهرست گونههای در خطر انقراض ایران قرار گرفتهاند.
هرگونه کاهش در جمعیت پرندهای مثل عقاب طلایی که در بالای زنجیره غذایی است، تاثیر مستقیم روی اکوسیستم منطقه میگذارد. این اهمیت در دنیا هم پررنگ است، آنقدر که عقابطلایی در فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت قرار گرفته است؛ یعنی باید برنامههای پیوستهای برای حفاظت از آنها و زیستگاهشان درنظر گرفته شود.
عقابهای بزرگ ایران، بهخصوص عقاب طلایی در خطر است؛ سلطان بلندیها که همه در اوج بودنش را ستایش کردهاند؛ پرندهای که مرزهای زمینی برایش بیاهمیت است و آسمان تمام جهان برای او محل پرواز است.
۲۲۷۲۲۷