آقای رئیسی علاوه بر استفاده از امیرتتلو برای جمع آوری رای، از تصاویر دخترانی که امروز تحت فشار هواداران ایشان در خیابان ها برای حفظ حجابشان هستند، در تبلیغات انتخاباتی مورد استفاده قرار می داد. حالا هم به نظر می رسد هم خودش هم اطرافیانش مایل نیستند برای رای آوری در انتخابات ۱۴۰۴ به طور […]
آقای رئیسی علاوه بر استفاده از امیرتتلو برای جمع آوری رای، از تصاویر دخترانی که امروز تحت فشار هواداران ایشان در خیابان ها برای حفظ حجابشان هستند، در تبلیغات انتخاباتی مورد استفاده قرار می داد. حالا هم به نظر می رسد هم خودش هم اطرافیانش مایل نیستند برای رای آوری در انتخابات ۱۴۰۴ به طور مستقیم مسئولیت راه اندازی گشت حجاب را برعهده بگیرند. اما این حسین شریعتمداری است که تاکید می کند بازگشت گشت حجاب، با تاکید رئیس قوای مجریه و مقننه بوده است. اما هدف این یادداشت دنبال اثبات بازگشت گشت حجاب توسط کدام جناح، یا توسط کدام قوه نیست. بلکه شترسواری مذکور را محصول عدم آینده نگری ای می داند که در تندروها نهادینه شده و از ابتدای انقلاب خودش را در ماجراهایی مانند شیوه پایان دادن به ماجرای گروگان گیری، جنگ تحمیلی و … خود را نشان داده است.
این امر در موضوع حجاب نیز خود را نشان داده است. از جمله تندروها حتی به پژوهش های مراکز تحقیقاتی که خود برآن ها مسلط اند، توجه کافی نشان نمی دهند. از جمله مرکز پژوهش های مجلس در ۶ مرداد ۱۳۹۷ اعلام کرد « ۷۰درصد زنان، با تعریف شرعی بدحجابند». مرکز پژوهشهای مجلس با بررسی تحقیقاتی که در سالهای اخیر درباره حجاب و بدحجابی در کشور انجام شده، به این نتیجه رسیده که ۷۰ درصد جامعه، دارای بدحجابی شرعی هستند و محتملترین سناریویی که در وضعیت فعلی جواب میدهد «تغافل» است، چون سناریوهایی دیگری مانند جرمزدایی یا سختگیری بیشتر درباره حجاب، هر دو به افزایش بدحجابی ممکن است منجر شود.این گزارش در بخش دوم خود، به سناریوهایی در حوزه حجاب پرداخته که از جمله مربوط به تشدید جرم انگاری و ممنوعیت است. در پژوهش مذکور نتیجه گیری شده که « پیامد اتخاذ چنین رویکرد سیاستی، تضعیف موقعیت حجاب در جامعه، اجرایی نشدن سیاست، احتمال ریزش بخش قابل توجهی از طیف خاکستری معتقد به حجاب عرفی به سمت بی حجابی است. بنابراین امکان پیگیری این سناریو در حال حاضر منتفی است.»
خلاف چنین پژوهش هایی، حال با برخورد خیابانی مواجه ایم. نکته آن که اگر مسئولان نخواهند از ابزارهای پیچیده ایجابی و فرهنگی در این باره استفاده کنند، سرنوشت کشور در هاله ای از ابهام فرو می رود که برخی از جامعه شناسان از آن تحت عنوان رفتن به سمت ستیز خیابانی نام می برند. اما نکته مهمتر یادداشت این است که وضعیت کنونی، حاصل عدم توجه به مباحثی بسیار عمیق تر است که در آن مسئله حجاب تنها جزیی بسیار کوچک از یک تغییر بسیار بزرگ، پارادایمیک، و کلان به شمار می رود.
این تغییر مشتمل بر تغییراتی است که دیروز غرب بود و نسیم اش امروز به ایران رسیده است. باید تاکید کنم غرب از قبل از ورود به هزاره سوم تغییرات رادیکال را در حوزه سیاسی و اجتماعی پیش بینی کرده است. آنچه دیروز در غرب اتفاق افتاده، امروز ایران است. چنین تحولاتی را تقلیل دادن به امر توطئه سیاسی، ما را از ماهیت تحولات به وجود آمده غافل می سازد. آن گونه که گیبنز در باره تحولات مذکور به دست می دهد، گذر از تجربه گرایی، شالوده گرایی، جهانروایی، ایده بیطرفی آکادمیک، و ایجاد تغییر رادیکال و غیرنظام مند است. چنین تحولی در غرب باعث شد واحدهای درسی بسیار مهمی در حوزه سیاست، شامل حقوق حیوانات، محیط زیست، تغییر اقلیم، زنان، فیلم، داستان ها، هنر، موسیقی، همجنس گرایان، و رسانه مطرح شود و طرد شده ها را بر اساس فرآیند سیاسی که به تدریج داشتند به روند سیاسی مسلط تبدیل می شدند، مطالعه کنند. از این منظر کارشناسان این دیدگاه تاکید می کنند روزنامه ها، مجلات، مطب پزشکان، فروشگاه ها، سوپرمارکت ها، توالت های عمومی، ماشین های حمل و نقل، مناطق روستایی، تولید و فرآوری مواد غذایی، توریسم، امیال جنسی، لباس پوشیدن و بدن از الزامات مطالعات سیاسی هستند.
از نظر آنان، فهم روشی که بر اساس آن بازیگران و مصرف کنندگان سیاست ساخته می شوند، و به نوبه خود می سازند، مطالعه ارزش ها و فرهنگ های سیاسی گسترش یافته است. در این تغییر بزرگ، فرهنگ سیاسی و مطالعه ارزش ها، ترجیحات و اخلاقیات رسما جای علایق مرکزی مانند رفتار سیاسی، طبقه ، ایدئولوژی و قدرت را گرفته است. به همین ترتیب سبک زیبایی شناسی سیاسی در جهانی که هوش مصنوعی، شبیه سازی و امر مصنوعی تا این اندازه در زندگی اهمیت یافته به امری حیاتی تبدیل شده است.
از این منظر کانون های جهانی و ایران، متمرکز بر تکثیر و رواج تفاوت با قدرت «بیان باور» در حوزه شبکه و دیجیتال، خطوط منازعه طبقاتی را که بر سیاست مدرن مسلط بوده است، در نوردیده و آن ها را تضعیف می کند و از این طریق هر نوع لباس ایدئولوژی را از تن زندگی خارج برمی کند.
اما در این ینگه دنیا، به جای مطالعات علمی، تنها راه حل گسترش اقدامات خیابانی بوده، که تنها به یک موضوع توجه ویژه نشان می دهد آن هم حجاب زنان. غافل از این که حاکمیت سیاسی در همه حوزه هایی که از آنان سخن به میان آمد، از نظام کارشناسی و دانشگاه برای مشکل گشایی در حوزه مذکور نه تنها استفاده نکرده، که آن ها را به عنوان علوم غرب نیز منکوب کرده است. به عبارت دیگر امروز جمهوری اسلامی ایران که دیروز غرب است، خود حاصل بی توجهی نگاه معرف شناسی بنیادگرایانه به امور است، که امروز با مشکلات عدیده مواجه است. با این همه، شاید هنوز به پایان راه سیاست نرسیده باشیم، البته اگر امکان بررسی عمیق طرد شدهها و جذب آنان به عنوان امر سیاسی، و سیاست به مفهوم جدید در کشور در دستور کار قرار بگیرد؛ در غیر این صورت ، سوگمندانه باید پذیرفت،حرکت جبری که به این مرحله رسیده، در غیاب تدبیری عقلانی، در حال تصرف مقدرات حاکم بر ایران است.
*روزنامه نگار
۲۱۶۲۱۶