آیا تا به حال فکر کردهاید که اگر همه انسانها ناگهان ناپدید شوند، دنیا چگونه خواهد شد؟ چه اتفاقی برای همه چیزهایی که هر روز با آنها سروکار داریم، خواهد افتاد؟ خانهها، مدرسهها، محلهها، شهرها؟ چه کسی به گربه خانگیمان غذا میدهد؟ باغچه را چه کسی سر و سامان خواهد داد؟ با اینکه این موضوع […]
آیا تا به حال فکر کردهاید که اگر همه انسانها ناگهان ناپدید شوند، دنیا چگونه خواهد شد؟ چه اتفاقی برای همه چیزهایی که هر روز با آنها سروکار داریم، خواهد افتاد؟ خانهها، مدرسهها، محلهها، شهرها؟ چه کسی به گربه خانگیمان غذا میدهد؟ باغچه را چه کسی سر و سامان خواهد داد؟ با اینکه این موضوع دستمایه فیلمها، کتابها یا نقاشیهای زیادی بوده، اما تصور آن برای ما همچنان عجیب و شاید کمی ترسناک است.
سکوت همه جا را فرا میگیرد
اگر انسانها از روی زمین ناپدید شوند و شما بعد از یکسال به زمین برگردید تا ببینید چه اتفاقی افتاده است، اولین چیزی که متوجه میشوید را چشمانتان نخواهد دید، بلکه آن را با گوشهایتان میشنوید: سکوت!
دنیا ساکت شده است و دیگر مردم روی زمین نیستند تا سروصدا تولید کنند. اثری از بوق ماشینها، ساختمانها و خیابانهای شلوغ و حتی آسمانِ پر سروصدا نخواهد بود. در عوض آسمان آبیتر است و هوا تمیزتر. باد و باران سطح آلوده زمین را تمیز کرده است و تمام مهدود و غباری که از زندگی انسانها باقی مانده بود، از بین رفته است.
خانه شما چه شکلی شده است؟
به داخل خانه خود میروید. امیدوار باشیم تشنه نیستید، چون آبی در شیرهای شما نخواهد بود. در این یکسال کسی روی زمین نبوده تا ماشینهایی که آب را پمپاژ میکنند، مدیریت کند. لولهها با فرارسیدن اولین زمستان در اثر یخ زدن آب داخلشان، ترکیدهاند. نیروگاههای برق هم متوقف شدهاند و برق خانه قطع است. بدون چراغ، تلویزیون، تلفن و کامپیوتر، همه جا تاریک است.
گرد و غبار همه جا نشسته است. دیگر سیستمهای تهویه یا بخاری و کولر کار نمیکردهاند تا هوا را جابهجا کنند. همه چیز ساکن است. علفهای حیاط رشد کردهاند. آنقدر که ظاهری شلخته و در هم پیدا کردهاند. علفهای هرز همه جا را پوشاندهاند. صدای حشرات از هر گوشه شنیده میشود. دیگر کسی نبوده که اسپری حشرهکش را روی آنها خالی کند.
موشها، راکونها، سمورها، روباهها و حیوانات کوچک دیگر از مخفیگاههایشان بیرون آمدهاند. حیوانات بزرگتر هم کمکم بعد از این یکسال سر و کلهشان پیدا میشود: گوزنها، کایوتها و البته خرسها.
حالا دیگر ریتم طبیعی به دنیا برگشته است. تنها نوری که بر جهان میتابد، از خورشید، ماه و ستارگان است. آسمان تاریک شب دوباره بازگشته است.
در اطراف شهر چه خبر است؟
بعد از یکسال هنوز جادهها،بزرگراهها، پلها، ساختمانها و هر چیزی که از بتن ساخته شده بوده، پابرجا باقی مانده است.
اگر یک دهه بعد به این شهر برگردیم، با شکافهایی در این سازهها روبهرو میشویم و گیاهان کوچکی را میبینیم که در شکافها رشد کردهاند. در نهایت، جادهها ترک میخورند و حتی درختان از میان آنها رشد خواهند کرد. پایههای فلزی پلها بهآرامی زنگ میزنند. تیرکها و پیچها هم. در مزرعهها دیگر گیاهانی که خوراک همیشه ما بودهاند، دیده نمیشوند. اثری از ذرت و سیبزمینی و گوجه فرنگی نیست.
بر سر حیوانات خانگیتان چه آمده است؟ حیوانات مزرعه طعمه خرسها، گرگها و پلنگها شدهاند. گربههایی که شکار حیوانات بزرگتر نشدهاند، خود تبدیل به حیواناتی وحشی شدهاند. اثری از سگها هم نیست، آنها زنده نماندهاند.
یک تمدن گمشده
بعد از هزار سال، تنها آثاری محو از انسانها در گوشه و کنار دنیا باقی میماند. آپارتمانی مخروبه در یک جا و سالن سینمایی در حال فروپاشی در جای دیگر،همه بهعنوان یادگارهایی از یک تمدن گمشده در دنیای جدید بدون انسان دیده خواهند شد.
۵۸۵۸