تاریخ: ۳۰ مهر ۱۴۰۲ - ۸:۱۲
1

سارق بعد از گذراندن ۷سال زندان، در خیابان دست به آدمکشی زد/ مقتول و دوستانش به نامزدم متلک گفتند؛ من هم مست بودم و عصبانی شدم

این درحالی بود که برادر مقتول به کمک شاهدان موفق شد عامل درگیری به نام بردیا را شناسایی و دستگیر کنند و تحویل مأموران کلانتری دهند.پسر ۳۲ساله پس از دستگیری درحالی که بشدت پشیمان بود و مدام گریه می‌کرد گفت: با نامزدم در خیابان قدم می‌زدیم، قرار بود یک هفته دیگر عقد کنیم. ابتدا به […]



این درحالی بود که برادر مقتول به کمک شاهدان موفق شد عامل درگیری به نام بردیا را شناسایی و دستگیر کنند و تحویل مأموران کلانتری دهند.پسر ۳۲ساله پس از دستگیری درحالی که بشدت پشیمان بود و مدام گریه می‌کرد گفت: با نامزدم در خیابان قدم می‌زدیم، قرار بود یک هفته دیگر عقد کنیم. ابتدا به پارکی در همان حوالی رفتیم. مقتول و دوستانش که بچه‌محلمان بودند نیز در پارک بودند. دوستان مقتول با دیدن نامزدم شروع به متلک‌پرانی به او کردند و من بشدت ناراحت و عصبانی شدم. سر همین مسأله دعوایمان شد و مقتول هم به هواخواهی از دوستانش آمد. اما با وساطت افرادی که در پارک بودند، دعوا پایان یافت و من و نامزدم از پارک خارج شدیم. بعد با نامزدم به بستنی‌فروشی رفتیم و دوباره پیاده‌روی را شروع کردیم.سه ساعتی از دعوا گذشته بود که از شانس بد، بازهم مقتول و دوستانش را دیدیم. دوستان مقتول بازهم با دیدن ما شروع به متلک‌پرانی کردند و من هم که در عالم مستی بودم با آنها درگیر شدم. این دفعه دعوایمان بالا گرفت و منجربه کتک‌کاری شد. من تنها بودم و آنها چند نفر به ناچار دست به چاقو شدم و ضربه‌ای پرتاب کردم تا آنها بترسند ولی چاقو به قفسه سینه مقتول اصابت کرد.با گفتن این جمله متهم جوان دوباره شروع به گریه کرد و ادامه داد: از دیشب تا حالا هزاربار خودم را سرزنش کردم. اگر چاقو همراهم نبود چنین اتفاقی نمی‌افتاد.
وی درباره علت زندانی بودنش آن هم به مدت ۷ سال گفت: به جرم سرقت و درگیری ۷ سال از عمرم را در زندان گذراندم. به همراه دوستانم سوار بر موتور سیکلت در خیابان‌های بالای‌شهر پرسه می‌زدیم و با دیدن سوژه‌ای مناسب با تهدید اموالش را سرقت می‌کردیم. اگر مالباخته مقاومت می‌کرد با چاقو او را مجروح می‌کردیم.من زندان رفتم و می‌دانم زندان چه شرایط بدی دارد. ثانیه‌های زندان به سختی می‌گذرد، در آنجا انگار زمان متوقف شده و هر ثانیه یک عمر می‌گذرد. تصور اینکه بخواهم دوباره به زندان بروم دیوانه‌ام می‌کند.من تازه سه ماه قبل آزاد شدم. دلم می‌خواست با دختری که ۱۰ سال پای من نشسته بود و با تمام بدی‌هایم ساخته بود ازدواج کنم. من کشتی‌گیر بودم اما وسوسه دوستانم باعث شد از مرام و معرفت و جوانمردی فاصله بگیرم و برای سرقت به جان مردم بیفتم اما در زندان توبه کرده بودم با این حال نتوانستم سرقولی که به خودم داده‌ بودم، بمانم.

۲۳۳۰۲

منبع خبر «» است و اخبار فوتبال در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر می‌دانید، خواهشمند است کد ( 70279 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره  09226987277  پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه اخبار فوتبال مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
برچسب های :

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید