تاریخ: ۰۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۱:۵۰
2

غذاخوری ۸۳ ساله در تهران؛ «نسیه داده می‌شود، حتی به جنابعالی»

داستان از مغازه‌ای شروع می‌شود که بر دیوار آن تابلویی بوده با این عنوان: «نسیه داده می‌شود، حتی به جنابعالی، به قدر قوه». و مرشد این کار را هم می‌کرد. بازاریانی که روزگار او را درک کرده‌اند و بعد از او سال‌ها زنده بودند اینها را روایت کرده‌اند و نوه‌اش «علی عابد نهاوندی» که همراه […]



داستان از مغازه‌ای شروع می‌شود که بر دیوار آن تابلویی بوده با این عنوان: «نسیه داده می‌شود، حتی به جنابعالی، به قدر قوه». و مرشد این کار را هم می‌کرد. بازاریانی که روزگار او را درک کرده‌اند و بعد از او سال‌ها زنده بودند اینها را روایت کرده‌اند و نوه‌اش «علی عابد نهاوندی» که همراه پدربزرگ به بازار می‌رفت.
می‌گوید: «… روزی ۳ برادر جوان تصمیم می‌گیرند که مرشد را امتحان کنند. به مغازه می‌روند و ناهار مفصلی می‌خورند و به مرشد می‌گویند: حاج‌آقا، ما غریبیم و فعلا پول نداریم. آخر سر هم ۳۰۰ تومان که پول زیادی بود برمی‌دارند و می‌روند، اما فردای آن روز، پول را می‌فرستند به همراه نامه‌ای با این مضمون: دیروز شما را امتحان کردیم. الحق که سرفراز بیرون آمدید و مرد خدایید.»
تکیه‌کلام مرشد
جلو مغازه حاج مرشد همیشه ٢ صف بود؛ یکی طولانی و دیگری کوتاه برای نیازمندان. مشتریان هر دو صف با یک کیفیت غذا می‌خوردند و احترام می‌دیدند.
علی‌ عابد به نقل از حاج «حسین عابد»، یکی از پسران مرشد، می‌گوید: «وقت ظهر که از مدرسه به مغازه می‌آمدم، صف مشتری‌ها گاهی تا ١٨ متر هم می‌رسید. راه‌پله‌ها پر از جمعیت بود و طبقه دوم چلوکبابی که بزرگ‌تر از طبقه اول بود هم پرتاپر مشتری نشسته بود.»
مرشد عادتش این بود که ظرف روغن کرمانشاهی را دستش می‌گرفت و سر هر غذایی می‌رفت، فرقی نمی‌کرد مشتری پول داده یا نداده، یک قاشق روغن در غذای مشتری می‌ریخت و تکیه‌کلامش را زمزمه می‌کرد: بخور باباجان!»
ابن بابویه
حاج حسین عابد می‌گوید: «آن سال‌ها تقریبا همه کسبه بازار ناهارشان را اینجا سفارش می‌دادند. ظهر کسبه یک ظرف دست کارگرشان که معمولا پسر بچه‌های کم‌سن سال بودند، می‌دادند و آنها را می‌فرستادند مغازه. وقت رفتن مرشد یک لقمه کباب یا ته دیگ زعفرانی در دهان بچه‌ها می‌گذاشت و می‌گفت می‌دانم کارفرما چیزی از این غذا به آنها نمی‌دهد؛ گناه دارد بوی کباب به آنها بخورد و چیزی نخورده از اینجا بروند.»
چلوکبابی حاج مرشد هنوز هم پابرجاست، در مسجد جامع بازار، اما دیگر خبری از حاج مرشد چلویی نیست. حاج عابد سال‌هاست رخ در نقاب خاک ابن بابویه نهاده و روی سنگ قبرش نوشته شده «بهترین کاسب قرن».

۲۳۳۲۳۳

منبع خبر «» است و اخبار فوتبال در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر می‌دانید، خواهشمند است کد ( 11224 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره  09226987277  پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه اخبار فوتبال مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
برچسب های :

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید